توضیحات
کتاب صوتی نخل های وحشی، “بین غم و هیچ چیز غم را نمی پذیرم.”
«اگر تو را به یاد نمیآورم، بگذار زبانم به سقف دهانم بچسبد. اگر اورشلیم را به شادی اصلی خود ترجیح نمی دهم.»
«وقتی دوباره رودخانه را دید، بلافاصله آن را فهمید. او باید داشته باشد؛ اکنون به طور غیرقابل نابودی بخشی از گذشته او، زندگی او بود. اگر برای او در نظر گرفته شده بود، این بخشی از وصیت او خواهد بود. اما چهار هفته بعد با آنچه اکنون انجام میداد متفاوت به نظر میرسد: او (پیرمرد) از هرزگی خود بهبود یافته بود، دوباره به بانکها بازگشت، پیرمرد، آرام به سمت دریا میچرخد…» کتاب صوتی نخل های وحشی
- نویسنده: ویلیام فاکنر
بابل آنجا نشستیم، آری، چون صهیون را به یاد آوردیم، گریستیم.»
اگر تو را فراموش کنم، اورشلیم اثر ویلیام فاکنر. “ای اورشلیم اگر تو را فراموش کنم” از مزمور 137:5 است.
بیایید با صحبت در مورد کتاب فاکنر شروع کنیم. آیا رمان است؟ سخت است برای گفتن. دو داستان به ظاهر کاملاً نامرتبط در آن وجود دارد. « کتاب صوتی نخل های وحشی» و «پیرمرد» هر کدام پنج بخش دارند. آیا کتابی که بخش هایی متناوب بین دو رمان دارد، یک رمان را تشکیل می دهد؟ روش ساخت در اینجا جالب است. فاکنر هر داستان را به ترتیب ننوشت. در عوض، او آن را همان طور که به نظر می رسد نوشت و بین هر بخش به طور متناوب جلو و عقب می رفت.
خرید کتاب نخل های وحشی
از خواندن کتاب به راحتی می توان فهمید، و با روایت خود فاکنر از این نوشته تأیید می شود که «نخل های وحشی» داستان اصلی است، در حالی که «پیرمرد» برای کند کردن روایت وجود دارد. (کتاب در اصل، به دلیل اعتراض فاکنر، با عنوان نخلهای وحشی منتشر شد؛ ظاهراً ناشر نیز همین درک را داشت.) «نخلهای وحشی» گیرا است، یک حس ترسناک رو به جلو، که در فلاش بک گفته میشود. ما از بخش اول می دانیم که این داستان به خوبی پایان نمی یابد، بخش های 2-4 به ما می گویند که چگونه این وضعیت به وجود آمد و بخش 5 به نتیجه اجتناب ناپذیر می رسد. داستان از یک قله شدید به قله دیگر می جهد. در مقابل، «پیرمرد» حس تنبلی یک داستان روشمند را دارد که به آرامی خودش را آشکار می کند. « کتاب صوتی نخل های وحشی» مانند Sanctuary خوانده میشود . “پیرمرد” به عنوان خوانده شده استابشالوم، ابشالوم!
برای خرید کتاب دوازده صندلی به کتابخانه اسپین مراجعه فرمایید.
داستان: « کتاب صوتی نخل های وحشی» داستان یک پزشک جوان است که به پایان دوران اقامتش در نیواورلئان نزدیک میشود و با یک زن متاهل به شیکاگو میگریزد. سپس، درست زمانی که در نهایت به نظر می رسد که ممکن است در آنجا مستقر شوند، تمام امیدشان را برای داشتن یک زندگی عادی پشت سر می گذارند و به معدن یوتا می روند، جایی که همه چیز خوب پیش نمی رود. او باردار می شود، بنابراین آنها به سواحل می سی سی پی می روند، جایی که او سقط جنین انجام می دهد و او نیز می میرد.
دانلود کتاب نخل های وحشی
«پیرمرد» داستان یک محکوم میسیسیپی است که بهخاطر یک سرقت ناموفق قطار در زندان به سر میبرد. طوفان می آید و رودخانه پیر مرد سیل می زند. محکومین برای نجات برخی از افرادی که در سیل گرفتار شده اند به بیرون اعزام می شوند. رودخانه ایده های دیگری دارد و قهرمان ما در نهایت با یکی از زنان (باردار) که برای نجات فرستاده شده بود، شسته می شود. او بقیه داستان را صرف تلاش برای بازگشت به مقامات با قایق و زنانی می کند که برای نجاتش فرستاده شده بود.
برای مشاهده تمامی کتاب های رمان به کتابخانه داستان و رمان مراجعه فرمایید.
تنها ارتباط روایی این دو داستان، زندانی است که هر دو قهرمان داستان در آن به سر میبرند، اما وجه اشتراک زندان هیچ تاثیری بر داستانها ندارد. پس چرا این دو داستان با هم تنیده شده اند؟ هر کدام میتواند به تنهایی بایستد. آنها به راحتی می توانستند یکی پس از دیگری به صورت مجموعه ای از دو داستان منتشر شوند. با این حال فاکنر نه تنها آنها را در انتشارات در هم می آمیزد. آنها را اینگونه نوشت. واضح است که آنها در ذهن فاکنر به هم مرتبط هستند.
ویلیام فاکنر
زمانی که کتاب تحت عنوان نخل های وحشی منتشر شد، یافتن این ارتباط تقریباً غیرممکن بود . عنوان فاکنر چسب است. جای تعجب نیست که او با تغییر نام کتاب مخالفت کرد. با قرار دادن عنوان مناسب، مشخص میشود که فاکنر در اینجا چه میکرد: او در حال نوشتن براق روی یک شعر بود.
شعر مزمور 137 است که عنوان فاکنر از آن گرفته شده است. در اینجا در نسخه کینگ جیمز آمده است:
در کنار رودهای بابل، آنجا نشستیم، آری، چون صهیون را به یاد آوردیم، گریستیم.
چنگ خود را بر بیدها در میان آن آویختیم.
زیرا در آنجا کسانی که ما را به اسارت بردند از ما آهنگی خواستند. و کسانی که ما را ضایع کردند از ما شادی خواستند و گفتند: یکی از سرودهای صهیون را برای ما بخوان.
چگونه سرود خداوند را در سرزمین غریب بخوانیم؟
ای اورشلیم، اگر تو را فراموش کردم، دست راستم حیله گری خود را فراموش کن.
اگر تو را به یاد نمی آورم، بگذار زبانم به سقف دهانم بچسبد. اگر اورشلیم را بر شادی اصلی خود ترجیح نمی دهم.
ای خداوند، بنی ادوم را در روز اورشلیم به یاد بیاور. که گفت: آن را بالا ببرید، بالا ببرید، حتی تا پایه آن.
ای دختر بابل که باید نابود شوی. خوشا به حال او که به تو پاداش می دهد که تو به ما خدمت کردی.
خوشا به حال او که اطفال تو را گرفته و به سنگها می کوبد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.