توضیحات
کتاب صوتی قمار باز درباره قمار است. درباره آدمهایی که هر چقدر میبرند حریصتر میشوند و هرچه میبازند پشیمان نمیشوند. درباره آدمهایی که همه زندگی خود را به پای شانس میگذارند.
- نویسنده: فئودور داستایوفسکی
شخصیت اصلی کتاب صوتی قمارباز رایگان، الکسی ایوانویچ است. الکسی معلم سرخانهای است که وارد خانوادهای اشرافی میشود. خانواده ثروت خود را از دست داده و تنها به امید ارثی زندگی میکنند که قرار است بعد از مرگ عمه ژنرال به آنها برسد. الکسی ندانسته عاشق پولینا، خواهر زن ژنرال، میشود. اما پولینا با سنگدلی و بیاعتنایی با او رفتار میکند. با این حال وقتی الکسی به پول نیاز دارد، پولینا به او پول برای قمار میدهد. بار اول شانس با او یار است. شهوت برد او را به سمت قمارهای دوباره و دوباره میکشاند تا حدی که تمام پول خود را میبازد.
خرید کتاب قمارباز
کتاب صوتی قمار باز رمان کوتاهی از فئودور داستایوفسکی است که درباره معلمی جوان در استخدام یک ژنرال سابق ثروتمند روسی است. این رمان نشان دهنده اعتیاد خود داستایوفسکی به رولت است ، که از جهاتی بیش از یک مورد الهام بخش کتاب بود: داستایوفسکی دانلود کتاب صوتی قمارباز رایگان را در سال 1866 در یک ضرب الاجل دقیق برای پرداخت بدهی های قمار به پایان رساند.
برای مشاهده عامه پسند چارلز بوکوفسکی نقد به کتابخانه اسپین مراجعه فرمایید.
دانلود کتاب صوتی قمارباز به موضوعی پرداخت که خود فئودور داستایوفسکی با آن آشنا بود: قمار. فئودور داستایوفسکی برای اولین بار در سال 1863 روی میزهای ویسبادن قمار کرد . با برنده شدن مقدار کمی پول و از دست دادن بسیار بیشتر در پایان. او ابتدا علاقه خود به قمار را در نامه ای که در 1 سپتامبر 1863 برای خواهر همسر اولش فرستاد و موفقیت اولیه خود را توصیف کرد، ذکر می کند:
کتاب صوتی قمار باز داستایوفسکی
لطفاً فکر نکنید که در شادی از باخت نکردن، خودنمایی میکنم و میگویم که راز پیروزی به جای باخت را در اختیار دارم. من واقعاً راز را میدانم – بسیار احمقانه و ساده است، صرفاً این است که شخص خود را تحت کنترل دائمی نگه دارد و هرگز هیجانزده نشود، مهم نیست که بازی چگونه تغییر میکند. این تمام چیزی است که در آن وجود دارد – شما فقط نمی توانید به این شکل ببازید و مطمئن هستید که برنده خواهید شد.
جهت مشاهده و دانلود کتاب صوتی رمان ایرانی به کتابخانه داستان و رمان سایت اسپین مراجعه فرمایید.
او برنده های خود را از دست داد و مجبور شد از خانواده اش طلب پول کند. او در 8 سپتامبر 1863 به برادرش میخائیل نوشت:
و من به سیستم خود ایمان داشتم … در عرض یک ربع ساعت 600 فرانک بردم. این اشتهایم را باز کرد. ناگهان شروع به باخت کردم، نتوانستم خودم را کنترل کنم و همه چیز را از دست دادم. بعد از آن من … آخرین پولم را گرفتم و رفتم بازی … من با این خوش شانسی غیرعادی همراه شدم و تمام 35 ناپلئون را به خطر انداختم و همه آنها را از دست دادم. من 6 ناپلئون طلا باقی مانده بود که باید به خانم صاحبخانه و هزینه سفر پرداخت کنم. در ژنو ساعتم را گرو گذاشتم.
ایرج علمشاهی –
سلام و عرض ارادت
تشکر می کنم بابت راه اندازی کتابخانه صوتی خوبی که دارید و دسته بندی ها و معرفی کتاب ها هم در نوع خود عالی هستند
بزرگوارانی که به قلم ادبیات کلاسیک و رمان های چالشی داستایوفسکی علاقه دارند، این کتاب را از دست ندهند
چالش تکرار اشتباهات که انسان ها همیشه در زندگی و روزمره خودشان دارند را در این کتاب به شهود می بینید
سپاس