توضیحات
کتاب صوتی سوگ سیاوش میانِ این خاک و آنچه از آن میروید و میبالد پیوندی است، نه چنان است که هر کس هرچه خواست بکند، نه بازخواستی نه عقوبتی! فرشتهی زمین با همهی دلسوزی و صبوری، دشمنِ بیدادگران است و خونِ ستمدیدگان را نمینوشد مگر آنگاه که ستمگران به سزا رسند.
- نویسنده: شاهرخ مسکوب
سیاوش ( به فارسی : سیاوش ، از طریق پارسی میانه Siyâwaxš، از اوستایی سیاوارشان) یا سیاووش یا سیاوش ( به فارسی : سیاووش )، یکی از شخصیت های اصلی در شاهنامه حماسه فردوسی است. او یک شاهزاده افسانه ای ایرانی از نخستین روزهای امپراتوری ایران بود . یک جوان خوش تیپ و خواستنی که نامش در لغت به معنای “کسی که نریان سیاه دارد” است. فردوسی نویسنده کتاب شاهان (شاهنامه) نام اسب خود را شبرنگ بهزاد می گذارد .: شبرنگ بهزاد) literally “night-coloured purebred”.
درباره کتاب صوتی سوگ سیاوش
شوالیه های ایرانی یک زن جوان زیبا را در یک سفر شکار کشف می کنند که سرگرمی مورد علاقه سلسله مراتب ارتش است. آنها نمی توانند تصمیم بگیرند که چه کسی باید او را برای لذت خود تصاحب کند، و اختلاف بزرگی بین آنها ایجاد می شود. سرانجام تصمیم می گیرند او را نزد شاه، کی کاووس ، برای قضاوت او ببرند، اما شاه تصمیم می گیرد او را به عنوان صیغه خود نگه دارد و سیاوش نتیجه وصلت آنهاست. اما از آنجایی که مادر سیاوش اشراف زاده نیست، شاه تصمیم می گیرد او را برای آموزش هنرهای نظامی نزد رستم ، قهرمان نهایی اساطیر ایران بفرستد.
رستم سیاوش جوان را در هنرهای سوارکاری، تیراندازی، شکار، سلوک و راست گفتن آموزش می دهد، که اینها پایه های نظام تعلیم و تربیت هخامنشیان است – چنانکه در شاهنامه چندین بار منعکس شده است. سیاوش پس از چندین سال آموزش، از رستم اجازه میگیرد تا به دربار کیکاووس بازگردد تا شایستگی خود را به عنوان یک شاهزاده جوان ثابت کند.
برای دانلود کتاب صوتی تکه هایی از یک کل منسجم به کتابخانه اسپین مراجعه فرمایید.
سیاوش ابتدا در دادگاه با استقبال خوبی مواجه می شود. خانم ها از ظاهر زیبای جوانی او غمگین می شوند، در حالی که مردان تحت تأثیر تسلط او در هنر قرار می گیرند. شاه حتی او را حاکم تیسفون ، پایتخت باستانی اشکانیان ، منصوب کرد(اکنون در نزدیکی بغداد واقع شده است). ملکه، سودابه، میل جنسی آنی و همه جانبه را برای شاهزاده جوان ایجاد می کند و مجموعه ای از برنامه ها را برای ترغیب او برای ورود به اتاق هایش آغاز می کند. در دربار سیاوش را می ستاید و او را به «زیارت خواهرانش» دعوت می کند و با آنها بیشتر آشنا می شود. سیاوش تحت تأثیر این پیشنهاد قرار نمی گیرد و به یک انگیزه پنهان مشکوک می شود. شاه که از ارتباطات ملکه خود آگاه است (او دختر شاه هاماوران است) اصرار دارد که سیاوش به صحبت های «مادر» خود گوش دهد و خواهرانش را ملاقات کند. ملکه در اتاق های خود پذیرایی باشکوهی از سیاوش ترتیب می دهد. او بر تختی نشسته است، عطرهای گرانقیمتی بر مجلس میچرخند، و خانمها برای لذت او آواز میخوانند و میرقصند.
خلاصه کتاب صوتی سوگ سیاوش
سیاوش با وجود تبعید، مصمم است در سرزمین توران زندگی جدیدی برای خود بیابد. افراسیاب، امپراتور تورانی از او به گرمی پذیرایی می کند و پیران، وزیر اعظم، در اولین روزهای اقامت در سرزمینی بیگانه، به او آرامش می دهد. در نهایت سیاوش عاشق فریگیس (قفل های فرفری) دختر امپراتور می شود و از این طریق به زندگی در دربار تورانی مهر می زند. افراسیاب با خوشحالی از ازدواج، شهرستان ختن (اکنون در سین کیانگ ) را اعطا می کند.، چین) بر روی عروس و داماد. سیاوش قصد دارد شهری جدید به نام سیاوشگرد یا “شهر گرد سیاوش” و قلعه گونگ (“غول”) ایجاد کند. با این حال، اقبال ناگهانی سیاوش در دربار تورانی، حسادت بسیاری را در میان برخی از شوالیهها و بزرگان ایجاد میکند، که تعجب میکنند که چرا دختر شاهنشاه را به شاهزاده ایران، خارجی و دشمن قسم خوردهشان دادهاند. گارسیواز که از همه مهمتر در میان معدود ناراضیان است، با توجه به «نامههای» سیاوش که برای پدرش در ایران، شاه کیکاووس، فرستاده بود، پیامهای مخفیانهای به افراسیاب میفرستد و سیاوش را «خائن» مینامد. او همچنین سیاوش را متقاعد می کند که افراسیاب علیه او توطئه می کند و به زودی به ختن حمله می کند تا زمینی را که به او بخشیده شده است پس بگیرد.
اگر به دنبال کتاب های هنری هستید به کتابخانه داستان و رمان مراجعه فرمایید.
به زودی امپراتور پرشور و خودخواه تورانی علیه سیاوش بسیج می شود و لشکر کوچک او را شکست می دهد. با این حال، سیاوش موفق میشود به همسرش فریگیس کمک کند تا با پیران فرار کند، او اطمینان میدهد که فریگیس به ایران میرسد، جایی که پسرش، کی خسرو، تبدیل به شاه خردمندی میشود که در نهایت نظم را برقرار میکند.
شاهرخ مسکوب
سیاوش را نزد افراسیاب می کشانند و او دستور اعدام او را با سر بریدن می دهد. پیران از امپراتور التماس میکند که مرتکب اشتباه هولناک کشتن بیگناهان نشود: “خودت را پرچمی روی این زمین نکن.” افراسیاب سر گرم به اخطار توجهی نمی کند و به سرعت اعدام می شود. با رسیدن خون سیاوش به زمین، گیاهی در همان نقطه می روید و بعدها «خونه آسیاووشان» یا «خون سیاوش» نامیده می شود. این خط در حماسه، داستان را به پیوندهای اولیه بین نام «سیاوش» و نقش او به عنوان روح رشد رویشی پیوند می دهد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.