توضیحات
این مقاله عنوان « کتاب صوتی سوءتفاهم » را بر اساس ایدههای اگزیستانسیالیستی کامو از پوچگرایی تحلیل میکند. «سوء تفاهم» تمام جهان این نمایشنامه را در خود میپوشاند. با خواندن متن، شخص متوجه می شود که چگونه یک “سوء تفاهم” می تواند مسیر زندگی ما را تغییر دهد. اعمال و غرایز ما همه بر اساس نحوه درک ما از چیزها کنترل می شود. این نمایشنامه، کیفیت «درک» ما را تقویت می کند.
- نویسنده: آلبر کامو
شخصیت های مسافرخانه کتاب صوتی سوءتفاهم همه با انواع مختلفی از ویژگی های متمایز قرار می گیرند. مادر نماینده پیرزنی خردمند است که اکنون آرزوی صلح و ثبات در زندگی را دارد. دختر، مارتا، ذهن جوانی است، با تصمیمات عجولانه و واکنش های تهاجمی. پوچ بودن یک «سوء تفاهم» ساده، پیامدها و پیامدهایی که شخصیتهای این نمایشنامه با آن مواجه هستند، همگی به چارچوب بزرگتری از «ابسوردیسم» نسبت داده میشوند. در متن اصلی، اسطوره سیزیف، کامو می گوید: «فقط یک مشکل فلسفی واقعاً جدی وجود دارد و آن خودکشی است». این ایده ای است که در آخرین اقدام این نمایشنامه بازسازی شده است. مادر پس از قتل پسرش به دلیل “سوء تفاهم”، در صحنه اول، عمل سوم می گوید:
کتاب صوتی سوءتفاهم از آلبر کامو
من خیلی طولانی تر از پسرم زندگی کرده ام. من نمی دانستم او کیست و به همین دلیل او را کشتم. تنها کاری که باید انجام دهید این است که به او بپیوندید، در انتهای رودخانه، جایی که علف های هرز دور صورتش می پیچند. . . من مادرش بودم. و وقتی مادری پسرش را نشناسد، کارکرد او در این زندگی به پایان رسیده است.»
برای خرید کتاب اعترافات یک قاتل به کتابخانه اسپین مراجعه فرمایید.
او فقط به این دلیل که میخواهد جنایتی که توسط او انجام شده را بفهمد به خودکشی متوسل میشود. مادر معتقد است که پیوند او با پسر در هنگام مرگ، به نوعی کفاره قتل او را می دهد. و از این رو، او تصمیم می گیرد خود را نیز بکشد. ناتوانی در شناخت پسرش باعث می شود او در زندگی احساس سرخوردگی و بی هدفی کند که فقدان آن او را به سمت خودکشی سوق می دهد.
خرید کتاب سوء تفاهم
وقتی کامو می گوید که «مشکل جدی فلسفی» خودکشی است، وجود زندگی را مشکل می کند و الزام یافتن هدف را زیر سؤال می برد. او تأکید می کند که خودکشی رهایی از این تسلیم زندگی است و در نتیجه دستیابی به موفقیت است.
برای مشاهده تمامی کتاب های فلسفی به کتابخانه فلسفه سایت اسپین مراجعه فرمایید.
او با وجود شخصیت پیرمرد در نمایشنامه، پوچی «توهمی» را که انسان ها برای خود ایجاد می کنند تا بتوانند در زندگی خود معنا پیدا کنند، روشن می کند. نمایش برجسته ای از این پوچی در آخرین صحنه چهارم، عمل III قابل مشاهده است:
«پیرمرد (با صدای محکم و واضح) مرا صدا می زدی؟
ماریا (به سمت او می چرخد) اوه، نه. شاید. من نمی دانم. ولی کمکم کن لطفا یکی باید کمک کنه به من رحم کن! من به کمک شما نیاز دارم. لطفا کمکم کن!
پیرمرد (با همان صدای واضح) نه.»
آلبر کامو
این امر مجدداً ثابت می کند که انسان در قبال همه اعمال خود مسئول است. حضور خدا ممکن است باعث آرامش شود، اما کمک فقط از درون می تواند باشد. ماریا، با وجود درخواست کمک در صحنه سوم قبلی، وقتی از بیرون می آید آن را تشخیص نمی دهد. او خدا را صدا می کند، اما تصویری از او ندارد. پوچ بودن او در “باور” او به نیروی برتر آشکار است، که او قادر به درک آن نیست. کامو با مسئله هستی دست و پنجه نرم می کند و نمایشنامه را با نتی به پایان می رساند که در آن مردی که قرار است کمک کند، امتناع می کند. این امر خواننده را وادار می کند که به دنبال هدف وجودی خود به درون باشد. کتاب صوتی سوءتفاهم
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.